دانش آموز ساکت مثل همیشه یه گوشه کناری پیدا کرده بود و زانوهاشو بغل گرفته نشسته بود. چند وقتی بود که توجه ام رو به خودش جلب کرده بود. به بازی همکلاسی هاش نگاه می کرد ولی حواسش جای دیگه ای بود. گاهی نگاهش به خنده های دانش …
بخوانیدبایگانی/آرشیو سالانه: 2022
زرنگ و مدرسه
یکی بود یکی نبود توی یه لونه خیلی قشنگ، بالای یه درخت، یه جوجه کبوتری به نام زرنگ با مامان قشنگش زندگی می کرد. زرنگ قصه ما اولش زرنگ نبود، یکمی کپل بود و خوابالو و کسل و نخواستند. مامان زرنگ ،یعنی خانم قشنگ قصه ما همش غصه می خورد. …
بخوانیدپسرکی به نام آرمین
پسرکی بازیگوش با موهای خرمایی، چشم های عسلی و پیراهنی سفید بر تن که زیبایی او را دوچندان کرده بود؛ از آغوش مادر جدا شد. به سمت هر کس میرفت؛ او را بغل کرده و میبوسید. صدای خندههایش فضا را پر کرده بود. همانطور که میخندید؛ پروانه ای دید و …
بخوانید