روزی روزگاری، یه دختر کوچولو، یک فکر به سرش زد! اون، فکرشو چرخوند! اونو دستش گرفت و شکلش رو احساس کرد!
بخوانیدRecent Posts
داستان کودکانه مورچه و ملخ
روزی روزگاری یک مورچه و یک ملخ در یک علفزار زندگی میکردن. مورچه تمام روز سخت کار می کرد و دونههای گندم رو از مزرعه کشاورز که از خونهاش خیلی فاصله داشت، جمع می کرد.
بخوانیدداستان کودکانه جدید مبل راحتی همسایه
آقای بارونز دیگه مبل راحتیاش رو نیاز نداره. اون مبل راحتیاش رو گذاشت دم در تا ماشین زباله جمع کن بیاد و اونو ببره.
بخوانید