یک روز «اِلی» یعنی همون هاردی چاقه، خُرد و خسته از سر کار آمد تا استراحت کند. رفت تلویزیون را روشن کند اما تلویزیون روشن نشد. فکر کرد خراب شده. برای همین دست به کار شد تا تعمیرش کند...اما...
بخوانیدRecent Posts
داستان مصور طنز برای کودکان: لورل و هاردی و صندوق چوبی قدیمی
لورل لاغره و هاردی چاقه برای تفریح به کنار دریا رفته بودند که به یک صندوق چوبی برخوردند. اولش فکر کردند یک گنج توی صندوق است اما بعد حسابی غافلگیر شدند...
بخوانیدداستان مصور طنز برای کودکان: لورل و هاردی و تمرین ورزش یوگا
«اِستان لورل» لاغراندام هوس کرده بود یوگا تمرین کند. برای همین از یک کتاب آموزش یوگا کمک گرفت و هاردی بیچاره را حسابی توی دردسر انداخت...
بخوانید