ماهیهای زیر دریاچه هر روز از نوری که از خورشید به زیر آب میتابید لذت میبردند و بازی میکردند. اما زمستان از راه رسید.
بخوانیدRecent Posts
قصه مصور کودکانه: نیموجبی به پایتخت میرود
روزی روزگاری، پیرمرد و پیرزنی در دهکدهای کوچک و زیبا زندگی میکردند. آنها فرزندی نداشتند و برای همین، هرروز و شب دعا میکردند و از خدا میخواستند که به آنها فرزندی هدیه کند.
بخوانیدقصه کودکانه: شوخی سیزده به در
سیزده به در روزی است که ما با مردم شوخی میکنیم. پُل از اینکه میتواند در این روز با مردم شوخی کند خیلی خوشحال است.
بخوانید