یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچکس نبود. روزی روزگاری دو خرس که نزدیک یک جنگل زندگی میکردند رفتند تا عسل پیدا کنند و بخورند.
بخوانیدRecent Posts
قصه کودکانهی: جوراب کوچک و جوراب بزرگ || لباس خودمان را بپوشیم
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. روزی از روزها پسر کوچولویی یک جفت جوراب قشنگ توی اتاق دید. از مادرش پرسید: «این ها کجا بود مادر؟»
بخوانیدقصه کودکانهی: پسر کوچولو و خرگوش سفید || بچهها چهزود بزرگ میشن
روزی از روزها خانمِ خانه توی اتاق آمد و به پسرش گفت: «کوچولوی من! هلوی من! اگر گفتی برایت چی خریدهام؟»
بخوانید