مکس داشت توی حیاط بازی میکرد که خواهرش ماریا رو دید! ماریا داشت دوچرخهسواری میکرد. مکس از ماریا پرسید: ماریا! اجازه میدی منم با دوچرخهی تو بازی کنم؟
بخوانیدRecent Posts
داستان کودکانه قشنگ: نقاش کوچولوها
تعطیلات تابستون بود و الکس و آماندا توی حیاط مشغول بازی بودن. توی حیاط کلی سطل رنگ بود! اونجا رنگ قرمز بود و رنگ سفید! رنگ زرد و رنگ آبی! و حتی سطل رنگ سبز!
بخوانید5 قصه صوتی کودکانه: حسن کچل در ده شلمرود + 4 قصهی دیگه / با صدای: خاله مهناز 22#
فهرست قصه های این مجموعه: 1- حسن کچل در ده شلمرود 2- خاله نگار و دختر گلها 3- چقدر رنگ قرمز 4- چمن خاتون و خرس،مار و قناری 5- حاتم طایی و مامور حاکم
بخوانید