سارا هفتساله بود. پدرش او را از هندوستان به لندن آورده بود تا درس بخواند. پدر، ساختمان بزرگی را نشان داد و گفت: «این هم مدرسه تو!»
بخوانیدRecent Posts
داستان کودکانه: سیندرلا، دختر یتیم || دختر زیرشیروانی
در زمانهای قدیم، دختر زیبایی بود که با پدر و مادرش زندگی میکرد. آنها دخترشان را خیلی دوست داشتند، اما یک روز، مادرِ دخترک بیمار شد و از دنیا رفت.
بخوانیدداستان کودکانه: آنی دخترک یتیم || آنی شرلی با موهای قرمز
سالها پیش، دهکدة کوچکی بود به نام «آونلی». در این دهکده برادر و خواهری زندگی میکردند. برادر، ماتیو و خواهرش، ماریلا نام داشت. آنها بااینکه پیر شده بودند، فرزندی نداشتند.
بخوانید