روزی بود و روزگاری. در یک جزیرهی دورافتاده، لاکپشتی بر آن فرمانروایی میکرد. جزیرهای کوچک و زیبا، تمیز و مرتب، آبش گرم و موجودات فراوانی در آن میزیستند. در آن جزیره لاکپشتهای زیادی بودند که از فرمانروای خود اطاعت میکردند
بخوانیدRecent Posts
قصه کودکانه آموزنده: دهکدهی غرغروها || از زندگی راضی باشیم
یکی بود یکی نبود. در روزگاران گذشته در دهکده کوچک و قشنگی که در دامنه کوهی قرار داشت مردمی غرغرو زندگی میکردند که بیشتر وقتها از همهچیز شکایت داشتند.
بخوانیدقصه صوتی_تصویری کودکانه: حالا چیکار کنیم کانگوروی آبی؟
قصه صوتی_تصویری کودکانه: حالا چیکار کنم کانگوروی آبی؟
بخوانید