داستان عامیانه روسی: سالها پیش در یکی از روستاهای روسیه، یک زن بیوه فقیر با پسرش ایوان ایوانویچ زندگی میکرد. ایوان پسری زیبا و قویهیکل بود.
بخوانیدRecent Posts
داستان مصور: آب کاکایی و غاز کوچولو
قصه کودک و نوجوانان: یکی بود یکی نبود، روزی بود و روزگاری. در ساحل دریا در کنار صخرهها یک مرغ آب کاکایی زندگی میکرد که اسمش ژینگو بود. او در یک فصل مناسب، از سرزمینهای دوردست جنوب به آنجا مهاجرت کرده بود
بخوانیدداستان کودکانه: فرار… فرار || بدون آگاهی نباید از دیگران پیروی کرد
قصه و داستان کودک: در ساحل دریا، خرگوشی زیر یک درخت نارگیل، آرام و بیخیال، لم داده بود. او بعد از یک غذای مفصل و سنگین، کاملاً احساس شادی و آرامش میکرد.
بخوانید