گرگی با خود فکر کرد اگر لباس مبدّل بپوشد، غذای فراوان به دست خواهد آورد. ازاینرو بهقصد فریب چوپان، پوستینی به تن کرد...
بخوانیدRecent Posts
قصه آموزنده ازوپ: فقط هیاهو و قُمپز | بعضی آدمها فقط حرف میزنند
صدای قورقور قورباغهای، توجه شیری را به خود جلب کرد. شیر که تصور میکرد چنان صدای بلندی از گلوی جانوری تنومند بیرون میآید به سمت صدا راه افتاد؛
بخوانیدقصه آموزنده ازوپ: اصل بد || اصلاح بعضی آدمها بسیار دشوار است
چوپانی توله گرگی را که تازه به دنیا آمده بود، یافت و آن را پیش سگهای گلهاش برد. توله گرگ با سگها بزرگ شد و هر وقت گرگی گوسفندی را از گله میربود،
بخوانید