بلدرچینی در کشتزاری سبز آشیانه ساخت و به مراقبت از جوجههای خود مشغول شد. جوجهها کمکم کاکُل و پر درآوردند و در کشتزار راه افتادند.
بخوانیدRecent Posts
قصههای ازوپ: سزای قدرنشناسی از طبیعت || تقلید کورکورانه مضر است!
در آغاز، لاشخورها صدایی به صافی صدای قوها داشتند. بااینهمه وقتی صدای شیهۀ اسبها را شنیدند، چنان حسودیشان شد
بخوانیدقصههای ازوپ: روباه و لکلک، این به آن در! || به کسی بدی نکنید.
روباهی لکلکی را که از راه دوری رسیده بود، به شام دعوت کرد و از آشی که پخته بود، برای او هم کشید؛
بخوانید