میهمانی، کموبیش دیروقت، به خانۀ شکارچیای رفت. شکارچی که در آن هنگام چیزی در خانه نداشت، کبک دستآموز خود را از قفس بیرون آورد
بخوانیدRecent Posts
قصههای ازوپ: زادۀ رنج | گاهی اوقات تلاش بیشتر، دردسرسازتر میشود
کبوتری در کبوترخانه، با غرور از جوجههای بسیاری که پرورده بود، داد سخن میداد. کلاغی حرفهای او را شنید
بخوانیدقصههای ازوپ: اصلِ حمایت از خود || ایثار، گذشتن از حق خود است!
صیادی در صحرا دام گسترد و کبوتران دستآموز خود را به آن بست. سپس از آنها فاصله گرفت و به انتظار حوادث نشست.
بخوانید