مردی شکارچی که رد شیری را جستجو میکرد، به هیزمشکنی رسید و از او پرسید که آیا رد شیر یا لانۀ او را دیده است؟
بخوانیدRecent Posts
قصههای ازوپ: با یک گل بهار نمیشود || هر کار، وقتی دارد!
جوانی بیفکر تمام میرانی را که برایش مانده بود به باد داد و دیگر جز بالاپوشی که به تن داشت، چیزی برایش نماند.
بخوانیدقصههای ازوپ: از چاله به چاه || ما هم در بروز مشکلات، مقصر هستیم
بیوهای پرکار، خروسخوان، کنیزانش را بیدار میکرد و آنان را به سر کارهایشان میفرستاد.
بخوانید