دو دوست باهم سفر میکردند که ناگهان خرسی از دور ظاهر شد. یکی از دو مرد خود را به بالای درخت رساند و همانجا پنهان شد.
بخوانیدRecent Posts
قصههای ازوپ: کیفیت، بالاتر از کمیت است | یک شیر، بهتر از چند روباه!
ماده روباهی به مادهشیری طعنه زد که هر بار فقط یک توله به دنیا میآورد.
بخوانیدقصههای ازوپ: چارۀ ساده || به سرپرست و ولینعمت خود احترام بگذار!
رودخانهها دورهم جمع شدند و شکوائیهای علیه دریا صادر کردند. آنها گفتند: «چرا وقتی ما با آبهای شیرین و گوارا به داخل تو میریزیم ما را شور و غیرقابلنوشیدن میکنی؟»
بخوانید