ردی در آب رودخانهای ماهی میگرفت. او پسازآنکه تور خود را از اینسو تا آنسوی رود پخش کرد، سنگی را به ریسمانی بست.
بخوانیدRecent Posts
قصههای ازوپ: ای سستعهد، تو را زن نامیدهاند! || تفاوت عشق و بیوفایی
سالها پیش، در شهر اِفِسوس زنی همسر خود را از دست داد. زن آنقدر شوهرش را دوست داشت که هیچچیز نمیتوانست او را از کنار تابوت همسرش دور کند.
بخوانیدقصههای ازوپ: چون غَرَض آمد، هنر پوشیده شد || قاضی باید عادل باشد
اشرافزادهای ثروتمند که قصد داشت نمایشی برپا کند، برای کسی که نمایش خوبی اجرا کند جایزهای تعیین کرد.
بخوانید