در زمانهای خیلی قدیم، پادشاهی در قصر بزرگی، با همسر خود زندگی میکرد. قصر پادشاه خیلی بزرگ بود و مثل جنگل، درختهای زیادی داشت. وسط این قصر، استخر خیلی بزرگی ساخته بودند.
بخوانیدRecent Posts
قصه کودکانه: پو کوچولو و زنبورهای عسل || از خدا متشکرم!
بچهها میدانید پو کوچولوی داستان ما چه چیزی را در دنیا از همهچیز بیشتر دوست دارد؟ بله عسل!
بخوانیدقصه کودکانه: پو با ادب است، میگوید لطفاً || آموزش تشکر به کودکان
پو باادب بود. همیشه میگفت «لطفاً» (حتی موقعی که از زنبورها خواهش میکرد که به او عسل بدهند.)
بخوانید