Recent Posts

داستان کودکانه گاو ترسو || ترس باعث میشه نتونیم خوب تصمیم بگیریم

داستان کودکانه گاو ترسو || ترس باعث میشه نتونیم خوب تصمیم بگیریم 1

یکی بود یکی نبود. روزی روزگاری کنار بیشه‌ای سرسبز، گاوی بزرگ زندگی می‌کرد. یک روز، روباهی از کنار دشت می‌گذشت. چشمش به گاو قهوه‌ای بزرگ افتاد. با خودش گفت: «عجب لقمه‌ی چربی! بهتر است این موضوع را به شیر هم بگویم.»

بخوانید