Recent Posts

داستان آموزنده کودکانه: آقا برفی || به همدیگه کمک کنیم!

کتاب داستان کودکانه آقا برفی (17)

در ابتدای زمستان، دو روز بیشتر به عید کریسمس باقی نمانده بود که برف تندی شروع به باریدن کرد تمام بعدازظهر و در طول شب، هزاران هزار، میلیون‌ها میلیون، بلکه میلیاردها میلیارد دانه‌ی بلوری برف، بی‌صدا بر زمین نشست.

بخوانید

قصه صوتی کودکانه: مهمانی در جنگل

قصه-صوتی-مهمانی-در-جنگل-

توی یه جنگل سبز و خرم، عده‌ای از حیوانات زندگی می کردند. اونها خیلی با هم خوب بودند. در میان این حیوانات، یه شیر جوان بود که با تمام حیوانات جنگل فرق می‌کرد. اون برخلاف حیوانات وحشی و خشمگین جنگل، خیلی مهربان بود...

بخوانید