Recent Posts

قصه کودکانه: کلاه هفت‌رنگ

قصه-کودکانه-کلاه-هفت‌رنگ

یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود، غیر از خدای خوب و مهربان هیچ‌کس نبود. در دهی سرسبز و باصفا پسر کوچکی زندگی می‌کرد به اسم علی. علی آن‌قدر بچۀ خوبی بود که همۀ مردم ده دوستش داشتند

بخوانید

قصه کودکانه: مهربان‌ترین شیر دنیا

قصه-کودکانه-مهربان‌ترین-شیر-دنیا

یکی بود، یکی نبود، زیر آسمان آبی و قشنگ، در یک جنگل سرسبز و زیبا، آقا شیری زندگی می‌کرد. آن روز، آقا شیرِ قصۀ ما از خواب که بیدار شد، خمیازه‌ای کشید که مثل همیشه پرسروصدا و ترسناک بود.

بخوانید