Recent Posts

قصه کودکانه: زیبای خفته || نبرد با پری شرور

کتاب قصه کودکانه زیبای خفته و پری شرور ملفیسنت (8)

توی شهر قصه‌ها کسی غصه نداشت جز پادشاه و ملکه. چون سال‌به‌سال پیرتر می‌شدند؛ اما هنوز فرزندی نداشتند. کارشان شده بود، غصه خوردن. تا اینکه خدای مهربان دختری به آن‌ها داد که اسمش را گذاشتند «پرنسس ورونا».

بخوانید

قصه کودکانه تارزان در قبیله گوریل‌ها

قصه کودکانه تارزان در قبیله گوریل‌ها 1

یک روز، در یک جنگل سبز و پردرخت، گوریلی به اسم کالا مشغول راه رفتن بود که ناگهان صدای گریۀ پسربچه‌ای از داخل یک کلبه توجه او را به خود جلب کرد. در همان موقع، سروکلۀ پلنگ درنده‌ای، در آن نزدیکی پیدا شد.

بخوانید