روزی روزگاری در کشور باشکوهی به نام کاسپیا، پس از آن که پادشاه و ملکه از دنیا رفتند، سیاهی بر خانوادۀ سلطنتی سایه انداخت. سوفیا دختر ده ساله آنها تنها بازماندۀ این خانواده و وارث تاج و تخت بود.
بخوانیدRecent Posts
قصه تصویری کودکانه: مرغ طلسم شده
روزی روزگاری دختر کوچکی به اسم هِدِر با پدر و مادرش زندگی میکرد. هدر بچه شاد و باهوشی بود. پدرش که هیزم شکن بود درآمد چندانی نداشت؛ ولی همیشه نیازهای اصلی خانواده اش رو برطرف می کرد.
بخوانیدقصه کودکانه آقا فیله از همه قویتره || دوستانمان را شاد کنیم.
یکی بود یکی نبود، زیر گنبد کبود در یک روز قشنگ بهاری، همۀ حیوانات جنگل جمع شده بودند و راجع به مسئله مهمی باهم حرف میزدند. اولازهمه آقا خرسه رفت روی تختهسنگ بزرگ و گفت: «حیوانات عزیز، ما همه امروز اینجا جمع شدهایم تا راجع به مسئلۀ مهمی صحبت کنیم و آن این است که جنگل ما خیلیخیلی بزرگ است...
بخوانید