Recent Posts

قصه کودکانه: کفش‌های علی کوچولو || مراقب کفش‌هات باش!

قصه-کودکانه-کفش‌های-علی-کوچولو

یکی بود یکی نبود. خانه‌ای بود کوچک، درست وسط روستایی قشنگ و خوش آب‌وهوا. پشت در این خانه کفش‌هایی بود -که صاحبانشان- در آن خانه زندگی می‌کردند. یک روز قشنگ بهاری که هوا ابری بود و باران می‌بارید، کفش‌های پشت در، سردشان شد.

بخوانید