Recent Posts

قصه صوتی قدیمی: گل اومد، بهار اومد || قصه گو: نیکو خردمند

قصه-صوتی-قدیمی-گل-اومد-بهار-اومد--کاور

روزی بود، روزگاری بود. تو بیابون خدا، نخودی از نخودها، خونه داشت و زندگی؛ همه چی، هرچی بگی. همه چی از همه جور، روی رَف تنگ بلور، این‌ور رَف، گلاب پاش، اون‌ور رَف، گلاب پاش، ترمه و سوزنی داشت، پارچه‌ی پیرهنی داشت. نخودی نگو، بلا بود. خوشگل خوشگلا بود...

بخوانید

قصه صوتی قدیمی: قهرمان || قصه‌گو: نیکو خردمند

قصه-صوتی-قدیمی-قهرمان-کاور

یکی بود، یکی نبود. یه دهی بود، بزرگ و آباد. خرمن‌های سبز، جنگل‌های سبز، نهرهای پرآب، آسمون آبی. توی این دهکده هیشکی با هیشکی دشمنی نداشت. نه سگ به گربه می‌پرید، نه گربه، موش‌وُ می‌درید، نه شغال پیر، خروس‌وُ می‌برد.

بخوانید