یه مردی بود حسینقلی چشاش سیا لُپاش گُلی غُصه و قرض و تب نداشت اما واسه خنده لب نداشت. خندهی بیلب کی دیده؟ مهتابِ بیشب کی دیده؟ لب که نباشه خنده نیس پَر نباشه پرنده نیس.
بخوانیدRecent Posts
شعر کودکانه قدیمی: اتل متل || با صدای: شیوا گورانی
اتل متل توتوله گاو حسن چهجوره نه شیر داره، نه پستون دُمشو بُردن اردستون سُمشو بردن پاکستون شیرشو بردن هندستون یک زن کُردی بستون
بخوانیدقصه صوتی کودکانه : کی از همه پرزورتره؟ || قصه گنجشک کوچولو
یکی بود، یکی نبود. یه گنجشک بود. یک گنجشک کوچولو که تازه یک بهار و یک تابستان و یک پاییز از زندگیاش گذشته بود؛ این بود که گنجشک کوچولو هنوز برف ندیده بود، یخبندان ندیده بود، از سرما نلرزیده بود...
بخوانید