Recent Posts

داستان کودکانه ضدجنگ: جنگ دور شو! | بچه‌ها برای بیدار کردن جنگ خیلی کوچک هستند

داستان کودکانه ضدجنگ جنگ دور شو! (17)

بِن و امیلی دوستان خوبی بودند. آن‌ها هرروز در مزرعه‌ی پشت خانه‌شان بازی می‌کردند. مزرعه با یک نهر آب به دو بخش تقسیم می‌شد. بعضی وقت‌ها بِن سراغ امیلی می‌رفت. بعضی وقت‌ها هم امیلی سراغ بن می‌رفت.

بخوانید

داستان مصور: سه ترنج اسرارآمیز || پسری در پی خوشبختی

داستان مصور: سه ترنج اسرارآمیز || پسری در پی خوشبختی 1

در زمانهای قدیم، پادشاهی با دختر زیبایش به خوشی زندگی می‌کرد. تا این که دختر پادشاه ناگهان دچار بیماری عجیبی شد. پادشاه هرچه پزشک بود دور تخت دختر بیمارش جمع کرد. اما هیچ کدام نتوانستند بیماری شاهزاده خانم را درمان کنند.

بخوانید