Recent Posts

قصه کودکانه: درختی که به دادگاه رفت! | خیانت در امانت و رفاقت

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-درختی-که-به-دادگاه-رفت!

در زمان‌های خیلی قدیم مردی بود به نام جواد. او می‌خواست به سفر برود. کیسه‌ای داشت که در آن صد سکه طلا بود. تمام دارایی او همین سکه‌ها بود. او نمی‌خواست آن را همراه خودش ببرد. می‌ترسید در بین راه دزدها سکه‌هایش را ببرند. پس تصمیم گرفت سکه‌ها را پیش کسی بگذارد و برود.

بخوانید