Recent Posts

قصه کودکانه: گوزن پیر، گوزن جوان | تجربه مهم‌تر از زور بازو است

قصه-کودکانه-پیش-از-خواب-گوزن-پیر،-گوزن-جوان

گوزن پیر جلوی دریاچه‌ای کنار کوه ایستاده بود. او تنها بود. بقیه‌ی گوزن‌ها در بالای کوه مشغول چرا بودند. علف‌های کم‌پشت و کوتاه را می‌خوردند. سردسته‌ی گوزن‌ها، یک گوزن جوان و قوی بود. او برای نگهبانی روی سنگ بزرگی ایستاده بود

بخوانید