خالهبرفی چند تا هویج چید تا با اونها سوپ هویج درست کنه. موش کوچولو سر راه، خالهبرفی رو دید و از او یه هویج خواست. خالهبرفی با مهربونی یه هویج به موشی داد. موشی هویج رو تیکهتیکه کرد و به بچههاش داد...
بخوانیدRecent Posts
قصه صوتی کودکانه: صدای آواز قورباغه / مریم نشیبا
قورباغهی سبز از صبح تا شب کنار برکه مینشست و از آواز خواندن بقیهی حیوانات ایراد میگرفت. او هیچوقت خودش آواز نمیخواند. اصلاً نمیدانست که میتواند آواز بخواند!
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: بهترین بازی / مریم نشیبا
احمد و مینا بیشتر وقتها با هم بازی میکردند. ماشینبازی، فوتبال، مهندسبازی و ... ولی مینا دلش خالهبازی میخواست...
بخوانید