روزی روزگاری در نزدیک یک دهکده برکهای بود که یک نیکسی (پری آب) در کنار آن زندگی میکرد. در آن دهکده مرد جوانی به نام آرتور به همراه همسرش آبیگیل زندگی میکرد. پری آب هر شب به خواب آرتور میرفت و با صدایی ترسناک از او میخواست که به سوی او برود
بخوانیدRecent Posts
قصه تصویری کودکانه: وایولت / مرهم عشق
روزی روزگاری توی یک سرزمین خیلی دور مردی با سه دخترش رُز (گل سرخ)، پینک (صورتی) و وایولت (بنفشه) زندگی میکرد. هر سهی آنها خیلی خوشگل بودند؛
بخوانیدقصه کودکانه: ننه سرما / دختر مهربان در سرزمین خوشبختی
زنی بود که شوهرش مرده بود و دو دختر داشت. یکی از دخترها زرنگ و زیبا و دختر دیگر زشت و تنبل بود. دختر زشت، دختر واقعی بیوهزن بود و دختر زیبا، دختر شوهرش. برای همین بیوهزن او را دوست نداشت و مجبورش میکرد تا همهی کارهای سخت خانه را بهتنهایی انجام بدهد.
بخوانید