روزی روزگاری در شهر شلوغ لندن دختر کوچولویی به نام رُزاموند زندگی میکرد. او همهی چیزهای قشنگ را دوست داشت و هیچوقت به تصمیمهای عجولانهاش اهمیتی نمیداد.
بخوانیدRecent Posts
قصه های پریان: پنهان اما نه ازیادرفته / سه قصه کوتاه در یک قصه
یکخانهی اربابی قدیمی بود با خندقی دورتادورش و یک پل متحرک. پل متحرک بیش از آنچه پایین باشد بالا بود، چون مَقدم هر میهمانی گرامی نبود. در قسمت بالای حصارها سوراخهایی بود برای تیراندازی...
بخوانیدقصه تصویری کودکانه: ماجراهای قطره کوچولو / زندگی در ژرفای اقیانوس
بیش از نیمی از سیارهی ما را آب فراگرفته. رودخانهها، اقیانوسها و جویبارها. قصهی ما هم درست از همینجا شروع میشه. در اعماق این اقیانوس یک قطره زندگی میکنه.
بخوانید