روزی روزگاری پسری به نام لئو در جزیرهی کوچک مورانا زندگی میکرد. لئو پسر سختکوشی بود که با عمو و عمهاش زندگی میکرد. بااینکه لئو آنها را خیلی دوست داشت؛ ولی در آرزوی دیدن مادرش بود. در مارانا شایعه شده بود که مادر لئو به جنگ تاریک رفته و دیگه هرگز کسی اونو ندیده...
بخوانیدRecent Posts
کتاب قصه کودکانه قدیمی: سرگذشت پرسفید / اردک سادهلوح در دام روباه حیلهگر
دیدن تعدادی بچه اردک کنار یک مرغ واقعاً عجیب و خندهدار است! اما به داستان اردک ما یعنی پرسفید گوش کنید که خیلی غمگین بود. چون زن مزرعهدار نمیگذاشت که روی تخمهایش بنشیند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: ملکه ی تنها و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #23
فهرست قصه های این مجموعه: 1- ملکهی تنها / 2- مَتَل دویدم و دویدم / 3- مثل باران / 4- مرغ علی قلی / 5- مرواريد
بخوانید