Recent Posts

داستان آموزنده: نیلوفر و گوساله‌ ی سفید / دختر باهوشی که کشورش را نجات داد

داستان آموزنده: نیلوفر و گوساله‌ ی سفید / دختر باهوشی که کشورش را نجات داد 1

سال‌ها پیش، الجزایر با کشور دیگری در جنگ بود. دشمن بر آن‌ها چیرگی یافته بود و شهر را در محاصره داشت. کسی نمی‌توانست از شهر بیرون برود. مردم دلاورانه می‌جنگیدند؛ اما دشمن سرسخت بود و نبرد ماه‌ها ادامه داشت.

بخوانید

داستان آموزنده: داود و گولیات / خردمندان بر زورمندان پیروز می شوند

کتابهای طلایی شجاعان کوچک داستان داود و گولیات جالوت

سال‌ها پیش، پادشاهی بر بنی‌اسرائیل فرمانروایی می‌کرد که «شائول» نام داشت. او در دربار خود یک نوازنده‌ی جوان داشت که «داود» صدایش می‌کردند و وقتی‌که شائول خسته یا غمین می‌شد، داود به قصر می‌آمد و برایش ساز می‌زد

بخوانید