در زمانگی خیلیخیلی قدیم، توی یک دهکده خری زندگی میکرد که سالهای سال برای صاحب خود خدمت کرده بود؛ اما پس از گذشت سالها، خر، پیر و فرسوده شده بود و دیگر هیچ کاری از عهدهی او ساخته نبود. به این دلیل صاحب خر تصمیم گرفت که دیگر خوراک به خرش ندهد.
بخوانیدRecent Posts
قصه های قشنگ فارسی: کلاغ انتقامجو / پیروزی اندیشه بر دشمن نیرومند
در دامنهی کوهی، درختی قرار داشت که روی آن یک کلاغ با جوجههایش زندگی میکرد. او روزها در پی غذا از لانهاش خارج میشد و بعدازآنکه غذایی مییافت به لانهاش مراجعت مینمود و با غذایی که آورده بود شکم جوجههایش را سیر میکرد.
بخوانیدقصه های قشنگ فارسی: چشمهی ماه / پیروزی خرگوش باهوش بر فیل های زورگو
داستانگویان نوشتهاند که: در سرزمین فیلها خشکسالی روی داد. آسمان اخمهایش را درهم کرد و برای چندین سال حتی یک قطره باران به روی زمین نفرستاد. در اثر این کار تمام رودخانهها و چشمهها خشک شدند و به همین دلیل عدهی زیادی از فیلها در اثر بیآبی هلاک گردیدند.
بخوانید