خرس کوچولویی در یک جنگل زیبا زندگی میکرد، یک روز بازیکنان از جنگل بیرون آمد. ناگهان چشمش به یک قطار افتاد که روی ریلهای راهآهن در کنار کوه ایستاده بود.
بخوانیدRecent Posts
قصه کودکانه پیش از خواب: طوطی کوچولو حالت خوبه؟
«سبزک» طوطی زیبایی بود که بالوپرهای زرد و سبزی داشت. منقار سرخش همراه با کاکل زیبای روی سرش و چشمان گرد و سیاهش جلوه و زیبایی خاصی به او میداد. تمام بچههای محله او را دوست داشتند و هرروز صبح پیش او میآمدند...
بخوانیدقصه کودکانه پیش از خواب: چطور جوجهها از تخمهایشان بیرون آمدند؟
پستچی محله یک نامه برای خانم مرغه آورده بود. خانم مرغه هم پس از باز کردن نامه اینطور خواند: «دوست عزیزم، خانم مرغه سلام! من ده تخم گذاشتهام، دلم میخواهد آنها تبدیل به ده جوجهي سالم بشوند. تو این کار را به خوبی میدانی لطفاً بیا و کمکم کن. متشکرم.»
بخوانید