میگو در ابتدا شبیه ماهی بود. درست مثل ماهی دارای دُم و دو دست بود. او هم مثل ماهی در آب شنا میکرد و بالا و پائین میرفت و بدنش هم صاف و بلند مثل ماهی بود؛ اما میگو مدتی بود که عادت زشتی پیدا کرده و بهمحض روبرو شدن با خطر یا موقع خجالت کشیدن قوز میکرد
بخوانیدRecent Posts
قصه آموزنده کودکانه: دم کوچولو / روی پای خودت وایسا، به دیگران نجشب
«ننلی» پنجساله شده بود؛ اما هنوز مثل بچههای خیلی کوچک، رفتار لوسی داشت. همیشه دوست داشت به مادر یا پدر یا مادربزرگش بچسبد و یکلحظه از آنها جدا نشود. پدر و مادر ننلی در یک محل دور از خانه کار میکردند و او که پیش مادربزرگ بود از صبح تا شب به مادربزرگ بیچاره میچسبید.
بخوانیدقصه کودکانه: حلزون چرا با خانهاش حرکت میکند؟
قصه کودکانه پیش از خواب حلزون چرا با خانهاش حرکت میکند؟ در زمانهای قدیم مردم عقیده داشتند که حلزون خیلی سریع حرکت میکند؛ اما الآن چی؟ الآن خیلی آرام حرکت میکند. مدت زیادی میگذرد تا از یک نقطه به یک نقطه دیگر برود. چرا؟ چرا حلزون هر جا میرود خانهاش …
بخوانید