این قصه یک شعر کودکانه است. باز هم گرگ بدجنس هوس خوردن بره کرده اما این بار هم موفق نمی شود و حیوانات جنگل حسابی به خدمتش می رسند...
بخوانیدRecent Posts
قصه مصور کودکانه: روزی که خورشید را دزدیدند / آن کس که نداند …
یک روز حیوانات مزرعه متوجه می شوند که یک نفر خورشید را دزدیده است. اما کسی خورشید را نزدیده بود بلکه خورشیدگرفتگی رخ داده بود ...
بخوانیدقصه کودکانه: آهو و پرنده ها / نوشته: نیما یوشیج
در یک دشت سرسبز همه حیوانات با هم کنار یک آبگیر زندگی می کردند اما یک روز فیل ها آمدند و همه آب آبگیر را خوردند و حیوانات تشنه ماندند. چهارتا از حیوانات به جستجوی آب رفتند و ...
بخوانید