یک روز یکی از دوستان پدر ژپتو برایش یک تکه چوب خوب آورد. پدر ژپتو با آن چوب یک عروسک قشنگ درست کرد و اسمش را گذاشت پینوکیو. پینوکیو با همه عروسک ها فرق داشت چون می توانست حرف بزند و راه برود . برای همین، ماجراهای زیادی هم داشت ...
بخوانیدRecent Posts
کتاب قصه کودکانه: دوستی اسب و گربه ، از مجموعه داستان های مزرعه حیوانات 4
روزی روزگاری در شهری نهچندان دور، در مزرعهای که دورتادور آن را نردههای چوبی قهوهایرنگی احاطه کرده بود حیوانات زیادی زندگی میکردند. آنها کموبیش با یکدیگر دوست بودند اما بیشتر از هر چیزی دوستی میان گربه و اسب چشمگیر بود ...
بخوانیدقصه صوتی قدیمی: پینوکیو، گربه نره و روباه حقه باز
داستان صوتی پینوکیو، پسرک چوبی به همراه لینک دانلود مستقیم
بخوانید