Recent Posts

مینوتوس مشاور نرون: جملات آغازین رمان مینوتوس مشاور نرون نوشته میکا والتاری نویسنده فنلاندی

مینوتوس مشاور نرون -میکا والتاری

من هفت‌ساله بودم که باربوس جان مرا نجات داد. باربوس، همان ناقلای کهنه سرباز. خوب به یاد می‌آورم که چه گونه پرستار پیر خود سوفرونیا را فریب دادم و وا‌داشتم که بگذارد من به کرانه رود اورونتس بروم.

بخوانید

هابیت: جملات آغازین رمان هابیت نوشته جِی آر آر تالکین نویسنده انگلیسی

رمان هابیت تالکین

روزی روزگاری یک هابیت در سوراخی توی زمین زندگی می‌کرد؛ نه از آن سوراخ‌های کثیف و نمور که پر از دُم کِرم است و بوی لجن می‌دهد و باز نه از آن سوراخ‌های خشک‌وخالی و شنی که تویش جایی برای نشستن و چیزی برای خوردن پیدا نمی‌شود؛

بخوانید