Recent Posts

داستان آموزنده خروس زرنگ / آدم عاقل از یک سوراخ دوبار گزیده نمی شود

قصه-قبل-از-خواب-خروس-زرنگ

خروس زیبا و زرنگی روی دیوار نشسته بود و داشت برای خودش آواز می‌خواند. روباهی از آنجا می‌گذشت. تا صدای خروس را شنید، ایستاد تا برای گرفتن خروس نقشه‌ای بکشد. روباه نزدیک خروس آمد و گفت: تو چه صدای خوبی داری؛ اما به تو راهی نشان می‌دهم که صدایت بهتر شود.

بخوانید

داستان کودکانه: شنگول و منگول و حبه انگور / آدم‌های دروغگو با حرف‌های قشنگ، دیگران را فریب می‌دهند

قصه-قبل-از-خواب-شنگول-و-منگول-و-حبه-انگور

بز زیبایی در کنار کوهستان زندگی می‌کرد که سه بزغاله‌ی قشنگ داشت. نام بزغاله‌ها شنگول، منگول و حبه‌ی انگور بود. خانم بزی هرروز به صحرا می‌رفت و علف تازه می‌خورد تا بتواند شیر خوشمزه به کودکانش بدهد. یک روز صبح خانم بزی بزغاله‌ها را بیدار کرد و گفت: بزغاله‌های نازم، من دارم به صحرا می‌روم تا برای شما شیر تازه بیاورم.

بخوانید

داستان آموزنده: مار و پونه / از نقطه ضعف دشمن، علیه خودش استفاده کن

قصه-قبل-از-خواب-مار-و-پونه

در کنار برکه‌ای حیوانات مختلفی زندگی می‌کردند. آهـو و خرگوش و موش هرروز صبح تا شب در کنار هم مشغول بازی بودند. تا اینکه یک روز خرگوش چیز سیاهی را کنار برکه دید که در بین علف‌ها در حال حرکت بود. به دوستانش گفت: من در اینجا مار سیاهی دیدم.

بخوانید