کوما کوآلا و کانی کانگورو، مانی مورچهخوار، خانم شترمرغ و آقای والابی دورهم جمع شده بودن! اونا میخواستن یکچیزی رو جشن بگیرن!
بخوانیدRecent Posts
قصه کودکانه: شکرگزاری!
اول صبح که نور خورشید از پنجره به داخل میتابه، من بیدار میشم و با خوشحالی میگم: دنیای زیبا، من تو رو خیلی دوست دارم!
بخوانیدداستان کارتونی: رز آبی
روزی روزگاری در سرزمین زیبایی در چین، امپراتوری زندگی میکرد که اگرچه پیر بود، ولی مرد خوب و مهربانی بود و مردم سرزمینش دوستش داشتند. امپراتور از حکومتش راضی بود؛ اما تنها چیزی که اوقاتش را تلخ میکرد...
بخوانید