خاله گلنار پیرزن تنها و مهربانی بود که در یک خانهی قدیمی زندگی میکرد.
بخوانیدRecent Posts
قصه کودکانه «کی از همه قشنگ تره؟»
مورچه سیاه کوچولو توی باغ قدم میزد که چشمش به پروانه افتاد.
بخوانیدقصه کودکانه «اگر گربه را ببینم، سرِ دُمبشو میچینم»
گربه قشنگی بود به اسم زیتون که بیشتر وقتها روی پشتبامها و توی کوچهها راه میرفت
بخوانید