اینکه چطور مونس و مردخای به یکدیگر دل بستند از آن بازیهای تقدیر است که کسی از چند و چونش چیزی نخواهد فهمید؛
بخوانیدRecent Posts
داستان کوتاه: مرغدانی / محمد محمدعلی
تلفن زنگ زد. کاشفی بود. «بازنشستگی آقا ولی چی شد؟»
بخوانیدداستان کوتاه: من و احمد میرعلایی و قهقه خنده / اکبر سردوزامی
همین قدر میدانم که داشتم افسانهای مینوشتم. درستترش این است که وارد دنیایی شده بودم که مرگ را بر آن راهی نباشد.
بخوانید