روزی روزگاری در سرزمینی دور، پادشاهی زندگی میکرد که مادر پیر و مهربانی داشت. کشور آنها سرزمینی آباد با باغها و مزرعههای پرمیوه و پرمحصول بود.
بخوانیدRecent Posts
قصه کودکانه: توپ علی کوچولو
علی کوچولو یه توپ رنگارنگ داشت. توپش را خیلی دوست داشت. هرروز عصر بهانه میگرفت و میخواست بره تو کوچه بازی کنه
بخوانیدقصه کودکانه: کتاب قصهای برای قندونک
فصل پاییز بود. در جنگل سبز جنبوجوشی به پا بود. تمام بچههای حیوانات به مدرسه میرفتند تا سر کلاس خانم گوزن بنشینند و باسواد شوند.
بخوانید