روزی روزگاری، دهقانی بود که اسبی داشت. اسب سالها وفادارانه به صاحبش خدمت کرده، ولی دیگر پیر شده بود و نمیتوانست مثل گذشته کار کند.
بخوانیدRecent Posts
افسانهی شاهزاده شجاع / قصهها و داستانهای برادران گریم
یکی بود یکی نبود، شاهزاده ای بود که سری نترس و روحیه ای چنان ماجراجو داشت که آرامش خانه پادشاه با آن سازگار نبود.
بخوانیدافسانهی هفت مرد زرنگ / قصهها و داستانهای برادران گریم
یکی بود یکی نبود، روزی روزگاری هفت مرد زرنگ بودند که باهم زندگی میکردند. بعد از مشورتهای طولانی تصمیم گرفتند دنیا را بگردند
بخوانید