در روزگاران قدیم پادشاهی به بیماری سختی دچار شد. همه فکر میکردند که او بزودی خواهد مرد.
بخوانیدRecent Posts
افسانهی سفید برفی و رُزقرمزی / قصهها و داستانهای برادران گریم
یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ کس نبود. بیوه زن فقیری بود که در کلبه ای تک افتاده، در وسط باغی زندگی میکرد. در باغ دو بوته رز روییده بود؛
بخوانیدافسانهی زیر پوست الاغ / قصهها و داستانهای برادران گریم
در روزگاران قدیم پادشاه و ملکهای زندگی میکردند که از ثروت و مال دنیا همه چیز برایشان فراهم بود، ولی اجاقشان کور بود و بچه ای نداشتند.
بخوانید