روزی روزگاری، یک خرس و یک گرگ در جنگلی کنار یکدیگر قدم میزدند. در حین قدم زدن آواز زیبایی به گوش خرس رسید
بخوانیدRecent Posts
افسانهی مردی در پوست خرس / قصهها و داستانهای برادران گریم
یکی بود یکی نبود، جوانی بود که سری پرشور و دلی نترس داشت. به سربازی رفت، راهی جبهه جنگ شد و در سختترین شرایط نبرد همیشه پیشتاز و جلودار بود.
بخوانیدافسانهی قصر شیر / قصهها و داستانهای برادران گریم
یکی بود یکی نبود، بازرگانی بود که سه دختر داشت و به اجبار باید به سفری طولانی میرفت و آنها را تنها میگذاشت.
بخوانید