یکی بود یکی نبود، جادوگری بود که اغلب خود را به شکل یک گدا درمیآورد و در ظاهر بهقصد گدایی به در خانهها میرفت...
بخوانیدRecent Posts
افسانهی پیرزن جادوگر / قصهها و داستانهای برادران گریم
روزی روزگاری، دختر کوچکی بود که هرگز حرف بزرگتر از خود را گوش نمیکرد.
بخوانیدافسانهی پدرخوانده ای به نام مرگ / قصهها و داستانهای برادران گریم
مرد فقیری بود که دوازده فرزند داشت و به همین دلیل مجبور بود شبانهروز کار کند.
بخوانید