در مسجد زبیده شهر سامرا با جوانی ملاقات کردم، او میگفت: من از فرزندان موسی بن عیسی [عباسی هستم،
بخوانیدRecent Posts
داستانهای امام زمان (عج): کیسهای که در دجله انداختند!
سالی که ده قطعه شمش نزد حسین بن روح برده بودم گروهی از اهالی قم مرا به زنی که به دنبال وکیل حضرت علیه السلام میگشت، معرفی نمودند.
بخوانیدداستانهای امام زمان (عج): طلایی که گمشده بود؛ به ما رسید!
شخصی به نام «جاوشیر» ده شمش طلا در شهر بخارا به من تحویل داده و گفت: آنها را به بغداد ببر و به حسین بن روح تحویل بده.
بخوانید