تو روستای مسعود اینا و علی اینا برف زیادی آمده بود. بله، بچهها! برف زیادی باریده بود و هوا هم حسابی سرد شده بود و مسعود و علی میخواستند آدمبرفی درست بکنند.
بخوانیدTag Archives: گرسنه
قصه کودکانه شب: چه آرامشی / یک آسمان پر از کلاغ
همهجا ساکت بود، برف آمده بود و بیشتر حیوانها توی لانههایشان خوابیده بودند. تنها صدایی که شنیده میشد صدای قارقار کلاغها بود. کلاغها دورهم جمع شده بودند تا باهم به دنبال غذا بروند.
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: عنکبوت گرسنه و لاک پشت و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #44
فهرست قصه های این مجموعه: 1- عنکبوت گرسنه و لاک پشت 2- لاک پشتی با یک خال سفید 3- لالایی گل ها 4- لحاف ملا 5- مامور و کدخدا
بخوانیدقصه صوتی کودکانه: دانا و نادان و 4 قصه صوتی دیگر / با صدای: پگاه قصهگو #32
فهرست قصه های این مجموعه: 1- دانا و نادان 2- خرگوش گرسنه 3- خرگوش و هویج های باغ 4- داوری حکیم 5- دختر چوپان
بخوانید