روزی روزگاری زن و شوهر پیری در کلبه ای به نام عمارت ارباب زندگی میکردند. همانطور که از اسمش معلومه، اون کلبه، خانهی آقای ارباب بود. آقای ارباب مرد سالخورده و بداخلاقی بود. می پرسید چرا بداخلاق بود؟
بخوانیدTag Archives: کلبه
قصه صوتی کودکانه: درخت انار سحرآمیز: یک افسانه چینی / مهناز محمدقلی
خیلی خیلی پیشها، قدیمها، کنار یک دِه، دوتا برادر، توی یک کلبهی گِلی که خیلی کهنه شده بود زندگی می کردند. تنها دارایی آنها یگ گاو بود و دو تکه زمین. برادر کوچکتر این گاو را خیلی دوست داشت.
بخوانیدقصه صوتی «هانسل و گرتل » و کلبه شکلاتی و زنجبیلی
قصه صوتی هانسل و گرتل با صدای هنرپیشگان قدیمی
بخوانید